ریتسوس نمیدانم این را برای کدام جنگ گفتی ولی کاش میدیدی مادری که من دیدم بدون فانوس فرزندانش را خودش اماده جنگ میکرد چنان مقتدرانه راه میرفت که دشمن بیشتر از او میترسید چون برای. از بین بردن عزت او هیچ سلاحی. نبود
او هرگز خم به ابرو نیاورد
ولی کاش بودی بعد جنگ دوباره بی فانوس چطور دنبال فرزند گمشده میگشت ولی اینبار کمرش خم شده بود هنوز اینقدر عزت داشت که ناراحت فانوس نداشته را نخورد چون او زن بود از درون اب شد ولی نا امید نشد همیشه نگاهش
را در ان تاریکی از در بر نداشت او سالها بدون فانوس و کلاس و تخته داشت به همه درس میداد میشود برای یک هدف والا از بهترین سرمایه های زندگیت بگذری عاشقی و مهر و محبت و دوست داشتن های زنانه را برای یک عشق ماندگار. ببخشی